جدول جو
جدول جو

معنی خامه افشان - جستجوی لغت در جدول جو

خامه افشان
(مَ / مِ یِ اَ)
که بر آن افشان نقره یا طلا کرده باشند. (آنندراج). قلم طلاکاری. (ناظم الاطباء) :
تا شد ز عرق ابروی اوخامۀ افشان
خون کرددلم را همه چون مامۀ افشان.
مفید (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دامن افشان
تصویر دامن افشان
ترک کننده
فرهنگ فارسی عمید
(مَ / مِ فِ)
نامه نوشتن. کاغذ نوشتن:
زیبد که کنم از سرمعنی و حقیقت
بر نام چنین دوست یکی خامه فشانی.
سنائی
لغت نامه دهخدا
(بَ کَ دَ / دِ)
آنکه دامن فشاند. که دامن برافشاند. رجوع به دامن افشاندن شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
که دانه افشاند. که دانه پاشد. که دانه پراکند. که تخم پاشد. که حبه های خوردنی از بنشن و حبوب بر زمین پراکنده سازد، که قطعات احجار کریمه و مروارید و نظایر آن نثار کند و پراکنده سازد
لغت نامه دهخدا